سفر ترا به سلامت,مرا به من بسپار


مرا به لحظه بدرود خویشتن بسپار

غرور شعر مرا پیش پای آتش ریز


به داغگاه دلم حسرت سخن بسپار

مرا که دورترین شاخه ام بهاران را


به خاک فاجعه,عریان و بی کفن بسپار

سرود تلخ مرا ای صلابت تاریخ!


به ذهن نارس این عصر دلشکن بسپار

شبانه کوچ کن از سرزمین لالائی


مرا به خوابگه سرد یاسمن بسپار

چو عطر پونه به دامان آسمان آویز


مرا به غربت پهناور دمن بسپار

دل مرا که پر از نوحه ی پریشانی ست


به قمریان جدا مانده از چمن بسپار

به کوچه های تهی مانده از ستاره ام,هر شام


دوباره مست و غزلخوان و گامزن بسپار

ز خط خاطره ام بگذر,ای طلائی رنگ


سفر ترا به سلامت_ مرا به من بسپار